سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

وقتی به جای عنوان همسر، از کلمه شریک زندگی استفاده می کنیم در واقع  می خواهیم بگوییم همسران به زندگی مشترک خود متعهد هستند. اکثر زوجهای دنیا زندگی مشترک خود را با شور و شوقی وصف نا پذیر آغاز می کنند اما چه تضمینی وجود دارد که گذشت زمان باعث کاهش یا از بین رفتن این هیجان و علاقه وافر نشود؟پیمان زناشویی زمانی پا بر جا می ماند که زوجین شیفته یکدیگر بوده  و حامی هم باشند. اما براستی چگونه این مهم، امکان پذیر خواهد بود؟

برای پاسخ دادن به این پرسش توجه به مطالب زیر ، مفید و ضروری است    :

توانایی خود را بشناسیم

درست است که زن و شوهر با هم خوشبختی یا اختلافات را شکل میدهند اما هر یک از زوجین نیز به تنهایی نقشی مهم و موثر در موفقیت یا شکست یک رابطه زناشویی دارند    . اگر یکی از زوجین رفتارهای  مثبت و سازنده را در پیش گیرد می تواند زمینه تغییر واکنشها و پاسخهای طرف مقابش را فراهم کند    .

خوشبختی با تو آغاز می شود پس نخستین اقدام برای موفقیت زناشویی،مسئولیت پذیری است    .

وقتی مسئولیت رفتار خود را بپذیریم، دیگر جایی برای سرزنش دیگران و توجیه ما نمی ماند    .

از قدرت انتخاب خود استفاده کنیم

همه ما از قدرت انتخاب باورها،احساسات و نگرش هابر خورداریم. وقتی به این مفهوم باور قلبی داشت باشیم ارتباطات ما معنادار تر خواهد شد. هر چند تسلط بر تمامی جوانب زندگی در دست ما نیست اما تعیین نگرشها و باورها در زندگی زناشویی در درست خودمان است  .

الگوی ارتباطی خود را بشناسیم

تا به حال به نحوه رفتار خود با همسرتان توجه کرده اید؟ پاسخ به این سوال زمانی مهم تر و حیاتی تر می شود که زوجین از زندگی مشترک خود ناراضی باشند و زندگی زناشویی آنها تبدیل به یک کابوس برای آنها شده باشد. دکتر جان گاتمن روانشناس دانشگاه واشنگتن معتقد است که طرفین زمانی از نارضایتی زناشویی رنج می برند که تعاملات آنها دچار مشکل شده باشد. انتقاد، بی حرمتی، حالت دفاعی به خود گرفتن و مرزگذاری، زندگی زناشویی را خراب می کند.

انتقاد یعنی شکایت و نارضایتی دایم، غرغر کردن و مواخذه.

بی حرمتی یعنی با کنایه صحبت کردن و تحقیر شخصیت یکدیگر در حضور دیگران یا در خلوت.

دفاع یعنی با تحقیر همسرخود، قصد توجیه رفتارها و اشتباهات خود را داشتن و

مرزبندی کردن یعنی هیچ یک از زوجین قصد ندارد پیرامون مشکلات پیش آمده صحبت کنند و دایما از برقراری یک رابطه موثر و سودمند طفره می روند.

ارتباط شما با همسرتان چگونه است؟ آیا این مولفه ها در مورد ارتباطات زناشویی شما صدق می کند؟

رابطه ای خالی از مواخذه و سرزنش داشته باشیم

مشکلات رفتاری همسر مان را ایراد و نقطه ضعف او ندانیم بلکه زندگی مشرک را به مثابه ساختاری با دو ستون در نظر بگیریم که آسیب و صدمه به هر یک از دو ستون، این ساختار را متزلزل و در معرض تخریب قرار می دهد.

رویکردی واقع بینانه در زندگی مشترک خود اتخاذ کنیم

یکی از گرایشات نادرستی که در وجود بسیاری از ما انسانها وجود دارد، کمال گرایی است. منظور از کمال گرایی، درخواست فرد برای داشتن زندگی عاری از خطا و اشتباه است. این رویکرد باعث ایجاد زندگی  پر از ناکامی می شود و باعث می شود دلسردی و ناامیدی بر زندگی این دسته از افراد سیطره یابد. داشتن این نوع طرز تفکر نه تنها زندگی فردی ما را با مشکلات بسیاری همراه می سازد بلکه در روابط زناشویی ما نیز تاثیر مهم تری خواهد داشت. چرا که این طرز تلقی و کمال گرایی در رابطه ما با همسرمان نیز وجود داشته  و موجبات یاس از همسر را نیز شکل می دهد. در حالی که اگر باور کنیم که ما و همسرمان انسان هستیم و جایز الخطا، بخش عمده ای از این ناامیدی ها از رابطه زناشویی مان حذف می شود و می توانیم در مورد خودمان و هسرمان واقع بین تر باشیم و به جای نا امیدی، به دنبال اصلاح اشتباهات خود باشیم.

ادامه دارد...






تاریخ : جمعه 90/2/30 | 9:31 صبح | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

 






تاریخ : چهارشنبه 90/2/28 | 12:29 صبح | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

آن لحظه که دلتنگ یارم می شوم

خود به خود هوس باران را می کنم.

آن لحظه که اشک از چشمانم سرازیر می شود

هوس یک کوچه تنها را می کنم

آن لحظه است که دلم می خواهد تنهایی در زیر باران بدون هیچ چتر و سر پناهی قدم بزنم

قدم بزنم تا خیس خیس شوم ، خیس تر از قطره های باران…. خیس تر از آسمان و درختان

آن لحظه که خیس خیس می شوم ، دلم می خواهد باز زیر باران بمانم ،

دلم نمی خواهد باران قطع شود.

دلم می خواهد همچو آسمان که بغضش را خالی می کند ، خالی شوم ،

از دلتنگی ها ، از این شب پر از تنهایی

تنها صدای قطره های باران را می شنوم ، اشک می ریزم ، و آرزوی یارم را می کنم

دلم می خواهد آسمان با اشکهایش سیل به پا کند

لحظه ای که آرام آرام می شوم

و دیگر تنهایی را احساس نمی کنم ، چون باران در کنارم است.

باران مرا آرام می کند ،  مرا از غصه ها و دلتنگی ها رها می کند و به آرزوهایم نزدیک می کند

آن دم که باران می بارید ، بغض غریبی گلویم را گرفته بود ،

دلم می خواست همچو آسمان که صدای رعدش پنجره های خاموش را می لرزاند فریاد بزنم ،

فریاد بزنم تا یارم هر جای دنیاست صدای مرا بشنود.

صدای کسی که خسته و دلشکسته با چشمان خیس و دلی عاشق در زیر باران قدم می زند ،

تنهایی در کوچه های سرد و خالی…

کجایی ای یار من ؟

کجایی که جایت در کنارم خالی است.

در این شب بارانی تو را می خواهم ،

به خدا جایت خالی خالی است.

 کاش صدایت همچو صدای قطره های باران در گوشم زمزمه می شد

تو بودی شبی عاشقانه را با هم داشتیم

تو که نیستی منی که همان مرد تنها می باشم قصه ای غمگین را در این شب بارانی خواهم داشت.

قصه مرد تنها در یک  شب بارانی ،

شبی که احساس می کنم بیشتر از همیشه عاشقم.

آری آن شب آموختم که باران بهترین سر پناه من برای رفع دلتنگی هایم است








تاریخ : دوشنبه 90/2/26 | 1:1 صبح | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

اختلاف سنی مناسب زوجین از معیارهای فراموش شده در میان جوانان

تفاوت سنی بین زوجین، تشابه در سن نیست، زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در زمینه زمان بلوغ آن دو است    .

اگر به ازدواج هایی که در این دو سه سال اخیر رخ می دهد توجه کنیم ، یکی از مواردی که در فرهنگ سنتی ازدواج تغییر کرده،سن ازدواج در بین جوانان و نیز فاصله سنی بین زوج ها است    .

ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزا اصلی و اساسی آن زن و مرد هستند و هر چه قدر بین این دو تناسب و سنخیت بیشتری باشد آن پیوند و ازدواج مستحکم تر خواهد ماند    .

بر اساس تحقیقات علمی و نیز تجربه و دین، علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی بین زوجین عدم تناسب و سنخیت و ناهماهنگی بین دو زوج به دست آمده است    .

یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است    .

البته می توان دریافت که اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم دانسته است.اگر فرد تجارب فراوان و واقعیت های موجود در جامعه و استدلال علمی و درک زندگی را برای تشکیل ازدواج و مستقل شدن را داشته باشد، همسری را انتخاب می کند که دارای هماهنگی و تناسب داشتن سن یعنی تفاوت سنی بین زوجین است    .

تفاوت سنی بین زوجین،تشابه در سن نیست،زیرا این تفاوت در آفرینش مرد و زن در زمینه زمان بلوغ آن دو است    .

در گذشته و در زمان ازدواج پدر و مادرها،فاصله سنی زوجین 10،15 و حتی 20 سال نیز بوده که در حال حاضر این فاصله سنی در بین زوج ها اتفاق نمی افتد    .

فاصله سنی زیاد و از 10 سال به بالا به دلیل این که تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود داشته  ،مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود خواهد آورد    .

مشکل عدم درک مطلوب یکدیگر،عدم تناسب در توانایی های جسمی،انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر، عدم ارضای غرایز،امر و نهی کردن فرد بزرگتر،کمرویی با همسر،احساس پشیمانی و بروز مشکلات غیر منتظره از عواملی است که در بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شود .

دیدگاه دینی تفاوت سنی زوجین

از نظر اسلام ازدواج با تفاوت سنی زیاد،امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می شود حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد.کمالات پیامبر(ص) به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با خدیجه زندگی کرد.

کسانی می توانند در این ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر(ص) و خدیجه به خوبی الگو بگیرند.

به نظر می رسد کم توجهی و یا بی توجهی به ارزش ها و معیارهای سنتی انتخاب همسر در حال حاضر و در بین جوانان مشاهده نمی شود و این ملاک های ازدواج می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی موفق داشته باشد.

 

اختلاف سن 4 تا 7 سال

حسن ابراهیمی مقدم،روان شناس بالینی و استاد دانشگاه در خصوص بهترین فاصله سنی زوجین به برنا می گوید: رشد عاطفی و فکری، تشابه علایق و طرز تفکر، تشابه مذهبی،تحصیلاتی و طبقاتی،تشابه طرز فکر به مسایل جنسی، تشابه علاقه به زندگی و فرهنگ و آداب و رسوم بین زوجین نشان دهنده بهترین زمان تشکیل زندگی است.

این روان شناس بالینی ادامه می دهد: به طور سنتی گفته می شود اختلاف سن 4 تا 7 سال مناسب است اما باید خصوصیات و تشابهاتی که عنوان شد نیز در نظر گرفته شود.

وی در خصوص اهمیت معیار سن اظهار کرد: به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی را داشته و پیش زمینه فرهنگی مشابهی با یکدیگر برای درک کردن همدیگر خواهند داشت.

این استاد دانشگاه معتقد است: نباید فراموش کنیم که این اختلاف سنی که ما می گوییم قراردادی است و بر اساس تحقیقات آنها را پیشنهاد می کنند و نیز باید در نظر داشت که سن عقلی می تواند بر سن تقویمی تاثیر بگذارد.

 

ملاحظاتی در مورد تفاوت سنی دختر و پسر

بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند. این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است.

و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید چند مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی است را دارا باشد .

این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد.

اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند.

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه  نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد.

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.

اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که همسن با پسری  است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گوییم).

 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و …. است ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 1 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی است.






تاریخ : دوشنبه 90/2/19 | 4:58 عصر | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

گل تقدیم شما     درباره ازدواج بسیار گفته  و شنیده ایم. اما مطالبی که در زیر می آید شاید برای شما تازگی داشته باشد    گل تقدیم شما.

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد    .

هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی    )

 مردی که به خاطر ” پول ” زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی     )

 لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی     )

 زنی سعادتمند است که مطیع ” شوهر”  باشد. ( ضرب المثل یونانی     )

 زن عاقل با داماد ” بی پول ” خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی  )

 زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

 زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )

 داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

 دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

 

دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

 در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

 برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )

 تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )

 اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )

 ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

 ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. ( ضرب المثل اسپانیایی )

 ازدواج ، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است . ( ضرب المثل فرانسوی )

 ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است . ( سقراط )

 ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. ( بورنز )

 ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. ( رولاند )

هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون     )

 زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد    )

 اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو    )

 وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی  )  

 

 با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )

 تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )

   ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )

 زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )

 ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارک تواین )

 ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است . ( محمد حجازی    )

 انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست ، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم . ( خانم پرل باک     )

 با زنی ازدواج کنید که اگر ” مرد ” بود ، بهترین دوست شما می شد . ( بردون )

 با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید . ( سونی اسمارت)

 برای یک زندگی سعادتمندانه ، مرد باید ” کر ” باشد و  زن ” لال ” . ( سروانتس )

  تا یک سال بعد از ازدواج ، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. ( اسمایلز )

 پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. ( فرانکلین )

خانه بدون زن ، گورستان است . ( بالزاک )

 

تنها علاج عشق ، ازدواج است . ( آرت بوخوالد    )

 ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند ، اگر خوب گرفت هر دو ” زنده     می شوند و اگر ” بد ” شد هر دو می میرند. ( سعید نفیسی     )

 ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل ! ( تن )

 شوهر ” مغز? خانه است و زن ” قلب ” آن . ( سیریوس)

  قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم ، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم . ( لرد لوچستر)

 مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند ، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. ( بن بیکر)

 با ازدواج ، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش . ( سینکالویس)

 خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید . ( پاستور )

 ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. ( سقراط)

 قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن . ( یکی از دانشمندان لهستانی )

دوام ازدواج یک قسمت رویِ محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسکاتلندی )

 مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. ( کارول بیکر)

من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . ( آگاتا کریستی    )

 هر چه متأهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر خواهد شد. ( ولتر    )

 هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند . ( جانسون     )

 زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد ، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست ، تحمل کند. ( کینهابارد  )

 اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

 وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت ! ( روزنامه نگار ایرلندی )  

 

 با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن . ( ضرب المثل آلمانی )

 تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی . ( شارل بودلر )

   ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. ( مثل سانسکریت )

 زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند . (ضرب المثل آلمانی )

      






تاریخ : یکشنبه 90/2/18 | 4:14 عصر | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

به گزارش فارس و به نقل از مارکای اسپانیا، سرمربی پرتغالی تیم فوتبال رئال مادرید اسپانیا انسانی بسیار مذهبی و متعهد به اصول اخلاقی است.

خوزه مورینیو در زندگی ورزشی موفق خود همواره ثابت کرده که مرد عمل است و بیهوده به هواداران وعده نمی‌دهد.
مردم پرتغال بخصوص ساکنین مناطق پورتو و لیسبون فوق‌العاده مذهبی بوده و البته گذر تاریخ رگه‌هایی از خرافات را در زندگی آنها تزریق کرده است.

مورینیو در یکی از اظهارات خود در باره مذهب می‌گوید: همیشه دعا می‌خوانم و به کاتولیک بودن خود افتخار می‌کنم. اطمینان دارم که خداوند در هر لحظه مراقب من است و اگر او نبود در پرتغال، اسپانیا، انگلیس و ایتالیا موفق نمی‌شدم.

یکی از مهم‌ترین حوادث تاثیرگذار در زندگی مورینیو ازدواج او با ماتیلد بوده است. همسر او با نوعی بسیار مذهبی و معتقد به مکتب نیمه‌مسیحی، نیمه اسلامی فاطیما است.
مورینیو پس از آشنایی با ماتیلد به شدت شیفته مکتب فاطیما شد و پس از آن هر دو یا سه ماه یک بار برای زیارت به معبد یا مسجد فاطیما به قلب پرتغال می‌رود.

فاطیما به گفته مردم پرتغال قدیسه‌ای است که روزی برای غذا دادن به سه کودک گرسنه اما پاک و معصوم روی تپه‌ای دوردست در حاشیه منطقه پورتو نازل می‌شود و به آنها از مظلومیت خود می‌گوید و طعام آسمانی را برایشان به ارمغان می‌آورد.

پس از آن تا مدت‌ها مشخص نبود که فاطیما کیست اما آشنایی مردم پرتغال با مسلمانان ساکن اسپانیا باعث شد پیوندی عمیق بین ماجرای مبهم فاطیما و حضرت فاطمه (س) در دین اسلام برقرار شود چرا که بسیاری از نکات تذکر داده شده توسط فاطیما با زندگی حضرت فاطمه (س) در دین اسلام مطابقت می‌کند.

معبد فاطیما در پورتو هر روز تعداد زیادی از معتقدان به وی را گرد خود جمع می‌کند و خوزه مورینیو مثل بسیاری از مردم پرتغال با تسبیحی که در انتهای آن به صلیبی متصل شده است، برای زیارت به آنجا می‌رود. این تسبیح را همسر مورینیو برای او خریده و در تمام مسابقات آن را به دور گردن خود انداخته و یا از آن در جیب شلوار خود محافظت می‌کند.
مورینیو معتقد است وجود این تسبیح به خاطر ذکری که در معبد برایش گفته شده، باعث موفقیتش در زندگی حرفه‌ای‌ می‌شود.

مورینیو مشهور به آقای خاص در سال 2005 به بیت‌المقدس رفت و از مقامات دو منطقه فلسطین و فلسطین اشغالی تحت سیطره صهیونیست‌ها خواست به خاطر فوتبال، کودکان و هر آنچه برایشان مقدس است دست از جنگ و ستیز بردارند و با هم صلح کنند.

وی بعدها در مورد آن سفرش گفت: با اینکه کاتولیک بودم و البته به خاطر فاطیما علاقه زیادی به اسلام داشتم حاضر شدم در لباس یهودیان و در کنار دیوار ندبه دعا بخوانم تا شاید آنها نیز به من اعتماد کنند چرا که وظیفه داشتم گامی در جهت صلح و آرامش در آن منطقه بردارم.

مورینیو بارها در موقعیت‌های مختلف و به بهانه تعطیلات و یا مرخصی‌های یک یا دو روزه به مناطق رجینا و رم در ایتالیا رفته و از مقر واتیکان و همچنین مناطق مذهبی منطقه رجینا در ایتالیا دیدن کرده است. او تقریبا به هر شهری که وارد می‌شود نخست آدرس کلیساها و مکان‌های مذهبی را جویا می‌شود و قطعا به آنها سرمی‌زند.

خوزه مورینیو روز گذشته مراسم معارفه در برنابئو را تجربه کرد و این در حالی بود که همچنان تسبیح فاطیما را در دست داشت و حتی در لحظه امضای نهایی قرارداد خود از پرس خواست صبر کند تا بار دیگر تسبیح خود را در دست بگیرد و پس از چند ثانیه مقابل دوربین عکاسان قرارداد خود را امضا کرد.

مورینیو اصرار عجیبی دارد که پسرش که همنام خود او است (خوزه) در یک دانشگاه کاتولیک در لیسبون پرتغال تحصیل کند و در آینده یکی از خادمان معبد فاطیما باشد. او نام پسرش را نیز علیرغم آنچه که خبرنگاران تصور می‌کنند نه به خاطر هم‌نامی با خودش بلکه به خاطر نام مقدس یوسف که در زبان لاتین به ژوزف و در پرتغالی ژوزه یا خوزه تبدیل شده انتخاب کرده است.






تاریخ : شنبه 90/2/17 | 3:23 عصر | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()
ماه اردیبهشت دومین ماه از منطقه البروج است که سمبل ثروت و چیزهاى مادى و زمینى است.سرمایه گذاریهایى که در ارتباط با زمین انجام مى گیرند مانند سرمایه گذارى در املاک,باغبانىعلمى,صنعت الوار و چوب برى,معدن,نفت و کشاورزى,براى متولد اردیبهشت بسیار متناسب هستند.معمولا متولد اردیبهشت از طریق این نوع سرمایه گذاریها ثروتمند مى شوند.

این افراد دارای احساساتی تند بوده و در مقابل عوامل بیرونی، واکنش تند و سریع نشان می‎دهند و به همان سرعت نیز آرام می‎گیرند. این افراد اغلب عصبی مزاج بوده دارای خلق متغیر هستند و به راحتی در کارها و تصمیمات خود، تغییر موضع می‎دهند .

متولدین این ماه از لحاظ خانوادگی رفتاری گرم و محبت‎آمیز دارند و به خوص نسبت به پدر و مادر احساس مسئولیت می‎کنند. این افراد در دوستی ثابت قدم بوده اما شراکت آنان در امور اقتصادی سودبخش نخواهد بود .
متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ با صلابت‌، اهل‌ عمل‌، با اراده‌ و قاطع‌ هستند، در حقیقت‌ ازچنان‌ قدرت‌ اراده‌ بالایی‌ برخوردارند که‌ نمی‌شود آنها را بر خلاف‌ میلشان‌ وادار به‌انجام‌ کاری‌ کرد، آنها با طیب‌ خاطر و مشتاقانه‌، صادقانه‌ و وفادارانه‌ از شخصی‌ که‌ به‌او اطمینان‌ و اعتماد دارند، پیروی‌ می‌نمایند. آنها افرادی‌ ثابت‌ قدم‌، متعادل‌،شهروندانی‌ مقرراتی‌ و طرفدار آرامش‌ هستند. آنها برای‌ مادیات‌ اهمیت‌ خاصی‌ قائلندو هرگز در رابطه‌ با استفاده‌ از قدرتشان‌ برای‌ کسب‌ آرامش‌ به‌ شک‌ و تردید نمی‌افتند.

آنها از نظر روحی‌ و روانی‌ خیلی‌ تیزهوش‌، واقع‌ بین‌ و معقول‌ هستند، ولی‌ در عین‌حال‌ باعقیده‌ای‌ راسخ‌ بر نقطه‌ نظرات‌ و عقاید خود اصرار می‌ورزند و همیشه‌ تابع‌الگوها و قالب‌های‌ پذیرفته‌ شده‌ و معتبر تجربی‌ هستند. شخصیت‌ آنها قابل‌ اعتماد،تغییرناپذیر، دوراندیش‌، مقتصد، حساب‌ شده‌، دقیق‌، جدی‌ است‌ و در مواجهه‌ بامشکلات‌ افرادی‌ تزلزل‌ناپذیر و نستوه‌ هستند. عادات‌ بد و عیوب‌ آنها در حقیقت‌ ازپاکدامنی‌ و خوبی‌هایشان‌ سرچشمه‌ می‌گیرند و تحت‌ شرایطی‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسند،تحت‌ چنین‌ شرایط نادر و استثنایی‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ می‌توانند با یکدندگی‌عجیبی‌ و به‌ طرز زجرآور و آزار دهنده‌ای‌ حق‌ به‌ جانب‌ شوند و بدون‌ استفاده‌ ازقدرت‌ خلاقیتشان‌ تبدیل‌ به‌ اشخاصی‌ خشک‌، سخت‌ گیر، جدی‌، مقرراتی‌، اهل‌ جرو بحث‌، خسته‌ کننده‌ و بهانه‌گیر شده‌ و به‌ یک‌ زندگی‌ یکنواخت‌ و خودبینانه‌ ادامه‌دهند. اگر به‌ آنها کوچکترین‌ توهین‌ و یا بی‌احترامی‌ شود، آن‌ را مدت‌ها در فکرشان‌سبک‌ و سنگین‌ می‌کنند و مرتب‌ به‌ آن‌ شاخ‌ و برگ‌ داده‌ و در نهایت‌ به‌ شدت‌ آزرده‌خاطر و خشمگین‌ می‌شوند. متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ خواه‌ شخصیتی‌ مثبت‌ داشته‌باشند و خواه‌ منفی‌، همواره‌ به‌ شخصی‌ نیازمندند که‌ به‌ آنها آفرین‌ و مرحبا بگوید وعزت‌ نفس‌ و غرورشان‌ را تقویت‌ کند. اگرچه‌ اکثر متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ تا به‌ این‌اندازه‌ افراطی‌ نیستند.

آنها دوستانی‌ وفادار، صادق‌، دست‌ و دلباز، بزرگوار، بلند نظر و شدیدا عاطفی‌هستند، آنها عمدتا با اشخاصی‌ که‌ در حد شأن‌ اجتماعی‌ آنها هستند، دوست‌می‌شوند. در حقیقت‌ متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ برای‌ دوستی‌ ارزشی‌ خاص‌ قائلند و به‌دوستانشان‌ بی‌نهایت‌ وفادار می‌مانند. در مجموع‌ آنها رئوف‌، دلرحم‌، آرامش‌ بخش‌،دلنشین‌، با ملاحظه‌، خونسرد، خوش‌ قلب‌، متواضع‌، محجوب‌، کم‌ توقع‌، با حیا وفروتن‌ هستند و خیلی‌ دیر عصبانی‌ می‌شوند و از دعوا و ناراحت‌ کردن‌ دیگران‌ به‌شدت‌ اجتناب‌ ورزیده‌ و از آن‌ بیزارند. اگرچه‌ اگر تحریک‌ شده‌ و کاسه‌ صبرشان‌ لبریزشود، بی‌نهایت‌ خشن‌ و تندخو می‌شوند، گویی‌ در آن‌ حالت‌ تمام‌ خویشتن‌ داری‌خویش‌ را از دست‌ می‌دهند. هم‌ چنین‌ زمان‌ شوخ‌ طبعی‌ و بذله‌گویی‌ آنها غیرقابل‌پیش‌ بینی‌ است‌ و اصلا نمی‌توان‌ حدس‌ زد که‌ آنها چه‌ زمانی‌ به‌ تفریح‌ و سرگرمی‌ نیازدارند.


متولدین‌ اردیبهشت‌ ماه‌ در محل‌ کارشان‌ اشخاصی‌ کوشا، جدی‌، سخت‌ کوش‌ و خبره‌هستند و از این‌ که‌ احتمالا دستهایشان‌ در حین‌ کار کثیف‌ شود، اصلا وحشتی‌ ندارند.آنها در حین‌ کار افرادی‌ قابل‌ اعتماد، واقع‌ بین‌، هوشمند، منظم‌ و بلند پرواز هستند وبه‌ راحتی‌ از مافوقان‌ و رؤسای‌ خود اطاعت‌ می‌کنند. آنها در زندگی‌ روزمره‌شان‌افرادی‌ مسؤولیت‌پذیر و مطمئن‌ هستند و به‌ همین‌ دلیل‌ نیز احتمال‌ تغییر و تحول‌ واخراجشان‌ از محل‌ کار خیلی‌ کم‌ است‌. آنها در امر تجارت‌ و کسب‌ و کار خلاق‌هستند و حقیقتا مزد پرکاری‌ و خلاقیت‌شان‌ را دریافت‌ می‌کنند. آنها می‌توانند دربسیاری‌ از حرفه‌های‌ متعدد و گوناگون‌ به‌ اوج‌ شکوفایی‌ خود برسند:

آنها اشخاصی‌ احساساتی‌ و کمی‌ هم‌ خجالتی‌ و کمرو هستند و هیچ‌ غل‌ و غشی‌ در این‌زمینه‌ ندارند. آنها همسرانی‌ خانه‌ دوست‌، صادق‌، باوفا، ثابت‌ قدم‌، با ملاحظه‌، دقیق‌ ووالدین‌ مهربان‌ و دلسوزی‌ به‌ شمار می‌روند و از همسر و فرزندانشان‌ توقع‌ زیادی‌ندارند. البته‌ گهگاهی‌ بیش‌ از حد حسود و انحصارگر می‌شوند ولی‌ همیشه‌ به‌ موقع‌ به‌دعوا خاتمه‌ داده‌ و با یک‌ شوخی‌ بجا کینه‌ و کدورت‌ را از دل‌ همسر و فرزندانشان‌ درمی‌آورند. اگر همسرشان‌ به‌ احساسات‌ پرشور آنها بها ندهد و آنها را برنجاند، آنها کینه‌سختی‌ به‌ دل‌ می‌گیرند، اگرچه‌ اگر حریف‌ در این‌ طور مواقع‌ و در نیمه‌های‌ راه‌ حتی‌کوچک‌ترین‌ تلاشی‌ بکند تا رنجش‌ و دلخوری‌ را از دلشان‌ بیرون‌ آورد، آنها بخشنده‌و بلند همت‌ می‌شوند

متولدین این ماه دریای صبر و بردباری هستند. فقط کافی است منابع و فرجه کاری را به آنها بدهید تا سر موقع کار را به خوبی برایتان انجام دهند، و اصلاً هم برایشان مهم نیست که آن کار چقدر خسته کننده ملالت آور بوده. این افراد بانکدارها، دانشمندها، حسابدارها و معلم های خوبی خواهند شد، چون اینکارها نیازمند صبر و استقامت است.

متولد ماه اردیبهشت ترجیح می دهد محکم قدم بردارد و محکم حرف بزند. او مثل صخره های جبل الطارق استوار است.مشاهیر متولد اردیبهشت:
ویلیام شکسپیر
بالزاک
کاترین کبیر
گری کوپر
الیور کرامول
سالوادور دالی
ملکه الیزابت دوم
الا فیتز جرالد
هنری فوندا
زیگموید فروید
ادری هپبورن
برتراند راسل
بارابرا استرایسند
هیتلر

و اما عشق.....
او جذاب است و عشقش تا حدی نفسانی است البته این به معنی ضعیف النفس و سست عنصر بودن او نیست.برای او عشق اهمیت بسیار دارد و اگر عاشق شود عاشقی فداکار خواهد بود.
فرزند اردیبهشت مانند ونوس به عشق و زیبایی ان ایمان دارد و به دنبال دستیابی به عشقی جاودان است.
در عشق او می خواهد نقش خود و معشوقش را به روشنی بداند.برای او ثبات و امنیت از هر چیزی مهمتر است.در صورتی که به رابطه عاشقانه خود اطمینان نداشته باشد دچار تردید می شود.هنگامی که صحبت از تعهد به میان می اید معمولا صبر میکند تاابتدا طرف مقابل تعهد خود را ثابت کند و بعد خود را در این تعهد
شریک می کند.

متولد اردیبهشت جذب جنس مخالف میشود ولی دنبال اوراه نمی افتد. او دلش میخواهد بجای اینکار دیگران را به طرف خود بکشد. اگر شما دلتان میخواهد با او معاشرت کنید خودتان به سراغش بروید.برای این روح سرسخت و شاد عشق و محبت به معنای لمس کردن و تماس جسمی می باشد و به مالکیت شدیدا معتقد است و او محبت را میطلبد و آنرا با تمام احساساتش پاسخ می گوید
اما او هنوز نیاموخته است که عشق را تجزیه و تحلیل کند و معنا و ارزش حقیقی آن را دریابد.او باید محبت را لمس کند تا مطمئن باشد که محبت وجود دارد او داشتن را به وسیله ی لمس کردن اشیا و اطرافیان فرا می گیرد.
برای او عشق یک غریزه است

خصوصیات مثبت متولدین ماه اردیبهشت:صبر و تحمل ،اراده ، ،اراده ،ثبات رای و شیرینی رفتار،تصمیم گیری و اراده ،دقت عمل،احساس همبستگی و همدردی ،سنجش و دقت

خصوصیات منفی متولدین ماه اردیبهشت: تعصب بیجا در رابطه با عقاید شخصی،لجاجت،سرسختی ،خودرایی ،بی گذشتی و بی منطقی،کله شقی ،منفعت طلبی ،احساس مالکیت





تاریخ : جمعه 90/2/16 | 7:44 عصر | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()
آقای سکسکه عمل کرده، می‌ره سر کار و میاد و زندگی‌شو می‌کنه!

 

 الفی دیگه از هیچی نمی‌‌ترسه!

آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ?0 متری ساده.

آن‌شرلی آرایش‌گر معروفی شده و توی جردن و چند تا محله‌ی بالای شهر شعبه زده و حسابی جیب مردم رو خالی می‌کنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی …

ای‌کیوسان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله!

بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!… شلمان هنوز هم خوابه!

پت پست‌چی بازنشسته شده و الان تو خونه‌ی سال‌مندان منتظر مرگشه!

بنر رو یادته؟ پوستشو توی خیابون منوچهری ????? تومن ‌فروختن!

بالتازار و زبل‌خان آلزایمر گرفتن.

دامبو، پلنگ صورتی، پسر شجاع، خانوم کوچولو، گوریل انگوری، شیپورچی، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن!


تام سایر حسابی باکلاس شده و موهاشو مدل جوجه‌تیغی درست می‌کنه!

تام و جری دو تا دوست صمیمی شدن!

تن‌تن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان تو یه شرکت تبلیغاتی داره فعالیت میکنه!

جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران ایر !!

چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه!

حنا خانوم دکتر شده، مادرش هم از آلمان برگشته کنارش!

خپل رو از باغ گل‌ها انداختنش بیرون, اون‌جا یه برج 1000 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش – خیلی لاغر شده!)

خانواده‌ی دکتر ارنست همسایه مونن، هر سه تا بچه‌اش رفتن خارج، همسر دکترخیلی مریضه!

رابین‌هود رو توی اسلام‌شهر گرفتنش – به جرم شرارت!- هفته‌ی دیگه اعدامش می‌کنن!

سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی؟!

کایوت، بالاخره ردرانر رو گرفت ولی از شانس بدش آنفولانزای مرغی گرفت و مرد!

هیچ‌کی نفهمید گالیور عاشق فلرتیشیاست!

لوک خوش‌شانس طی یه بدشانسی، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده!

مارکو پولو تو میدون راه‌آهن یه باقالی پلویی زده ، می‌گن کارش خیلی گرفته!

گربه‌سگ عمل کردن و جدا شدن!

ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معرف شده در خلیج عدن!

آقای پتی‌بل تو میدون شوش یه بنک‌دار کله‌گنده‌س!

معاون کلانتر از یه بانک اختلاس کرد و فرار کرد رفت خارج !

آقای نجار الان به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه و وروجک هم قایم شده!

پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند!

پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و الان جزو هیئت علمی دانشگاهند!






تاریخ : جمعه 90/2/16 | 12:54 عصر | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

مرد، دوباره آمد همانجای قدیمی

روی پله های بانک، توی فرو رفتگی دیوار

یک جایی شبیه دل خودش،

کارتن را انداخت روی زمین، دراز کشید،

کفشهایش را گذاشت زیر سرش، کیسه را کشید روی تنش،

دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش.

خیابان ساکت بود،

فکرش را برد آن دورها، کبریت های خاطرش را یکی یکی آتش زد.

در پس کورسوی نور شعله های نیمه جان ، خنده ها را میدید و صورت ها را

صورتها مات بود و خنده ها پررنگ ،

هوا سرد بود، دستهایش سردتر،

مچاله تر شد، باید زودتر خوابش میبرد.

صدای گام هایی آمد و .. رفت،

مرد با خودش فکر کرد، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد،

خنده ای تلخ ماسید روی لبهایش.

اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد، شاید مسخره اش می کردند،

مرد غرور داشت هنوز، و عشق هم داشت،

معشوقه هم داشت، فاطمه، دختری که آن روزهای دور به مرد می خندید،

به روزی فکر کرد که از فاطمه خداحافظی کرده بود برای آمدن به شهر.

گفته بود: - بر میگردم با هم عروسی می کنیم فاطی، دست پر میام ...

فاطمه باز هم خندیده بود.

آمد شهر، سه ماه کارگری کرد،

برایش خبر آوردند فاطمه خواستگار زیاد دارد، خواستگار شهری، خواستگار پولدار،

تصویر فاطمه آمد توی ذهنش، فاطمه دیگر نمی خندید.

آگهی روی دیوار را که دید تصمیمش را گرفت،

رفت بیمارستان ، کلیه اش را داد و پولش را گرفت ،

مثل فروختن یک دانه سیب بود.

حساب کرد ، پولش بد نبود ، بس بود برای یک عروسی و یک شب شام و شروع یک کاسبی.

پیغام داد به فاطمه بگویند دارد برمیگردد.

یک گردنبند بدلی هم خرید، پولش به اصلش نمی رسید،

پولها را گذاشت توی بقچه، شب تا صبح خوابش نبرد.

صبح توی اتوبوس بود، کنارش یک مرد جوان نشست.

- داداش سیگار داری؟

سیگاری نبود، جوان اخم کرد.

نیمه های راه خوابش برد، خواب میدید فاطمه می خندد، خودش می خندد، توی یک خانه یک اتاقه و گرم.

چشم باز کرد ، کسی کنارش نبود ، بقچه پولش هم نبود ، سرش گیج رفت ، پاشد :

- پولام .. پولاااام .

صدای مبهم دلسوزی می آمد ،

- بیچاره ،

- پولات چقد بود؟

- حواست کجاست عمو؟

پیاده شد ، اشکش نمی آمد ، بغض خفه اش می کرد ، نشست کنار جاده ، از ته دل فریاد کشید، جای بخیه های روی کمرش سوخت.

برگشت شهر، یکهفته از این کلانتری به آن پاسگاه، بیهوده و بی سرانجام ، کمرش شکست ، دل برید ، با خودش میگفت کاشکی دل هم فروشی بود.

...

- پاشو داداش ، پاشو اینجا که جای خواب نیس ...

چشمهاشو باز کرد ، صبح شده بود ، تنش خشک شده بود ،

خودشو کشید کنار پله ها و کارتن رو جمع کرد.

در بانک باز شد ، حال پا شدن نداشت ، آدم ها می آمدند و می رفتند.

- داداش آتیش داری؟

صدا آشنا بود، برگشت، خودش بود ، جوان توی اتوبوس وسط پیاده رو ایستاده بود ،

چشم ها قلاب شد به هم ،

فرصت فکر کردن نداشت ،

با همه نیرویی که داشت خودشو پرتاب کرد به سمت جوان دزد.

- آی دزد ، آیییییی دزد ، پولامو بده ، نامرد خدانشناس ... آی مردم ...

جوان شناختش.

- ولم کن مرتیکه گدا ، کدوم پولا ، ولم کن آشغال ...

پهلوی چپش داغ شد ، سوخت ، درست جای بخیه ها ، دوباره سوخت ، و دوباره ....

افتاد روی زمین.

جوان دزد فرار کرد.

- آییی یی یییییی

مردم تازه جمع شده بودند برای تماشا،

دستش را دراز کرد به سمت جوان که دور و دور تر میشد ،

- بگیریتش .. پو . ل .. ام

صدایش ضعیف بود ،

صدای مبهم دلسوزی می آمد ،

- چاقو خورده ...

- برین کنار .. دس بهش نزنین ...

- گداس؟

- چه خونی ازش میره ...

دستش را گذاشت جای خالیه کلیه اش

دستش داغ شد

چاقوی خونی افتاده بود روی زمین ،

سرش گیج رفت ،

چشمهایش را بست و ... بست .

نه تصویر فاطمه را دید نه صدای آدم ها را شنید ،

همه جا تاریک بود ... تاریک .

.........

همه زندگی اش یک خبر شد توی روزنامه :

- یک کارتن خواب در اثر ضربات متعدد چاقو مرد . همین...

هیچ آدمی از حال دل آدم دیگری خبر ندارد ،

نه کسی فهمید مرد که بود، نه کسی فهمید فاطمه چه شد

مثل خط خطی روی کاغذ سیاه می ماند زندگی.

بالاتر از سیاهی که رنگی نیست ،

انگار تقدیرش همین بود که بیاید و کلیه اش را بفروشد به یک آدم دیگر ،

شاید فاطمه هم مرده باشد ،

شاید آن دنیا یک خانه یک اتاقه گرم گیرشان بیاید و مثل آدم زندگی کنند






تاریخ : جمعه 90/2/16 | 12:40 صبح | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()

دکتر «بهروز جلیلى» روان پزشک و دانشیار دانشگاه علوم پزشکى ایران معتقداست  : براساس تحقیقات و شواهد انجام گرفته، اثبات شده که خنده مى تواند در رفع اختلالات روان پزشکى نظیر افسردگى، اضطراب و اختلالات رفتارى بسیار مفید و مؤثر باشد و تنش هاى موجود در افراد و هورمون هاى تشدید کننده و مولد اضطراب و افسردگى را به طور چشمگیرى کاهش دهد. خنده مى تواند تأثیر مثبت و خوبى را برجاى بگذارد و در ایجاد روحیه شاداب تأثیرگذار باشد  .

وى معتقداست: براساس تحقیقات موجود کسانى که در زندگى روزمره خود خندیدن را جایگزین عصبانیت و خشم سازند بیش از سایرین دچار موفقیت هاى مکرر مى شوند و احساس رضایتمندى بیشترى از زندگى خواهند داشت. نیاز به خندیدن و شاد بودن در کلیه افراد امرى ضرورى است و بهتر است که به جاى خنده هاى مصنوعى به طرف خنده هاى واقعى کشیده شوند و از لطیفه هاى مفید براى خنداندن یکدیگر استفاده کنند و از خندیدن هایى که باعث تمسخر دیگران مى شود و غیر اخلاقى است پرهیز کنند. زیرا در غیر این صورت تنش هاى موجود و نتایج معکوس و نادرست در آنها افزایش مى یابد.

همچنین تحقیقات دیگر حاکى از آن است که خندیدن بیماران مبتلا به افسردگى در صورتى که درمان هاى دارویى و غیردارویى خود را ادامه دهند و به موقع مصرف کنند، شدت بیمارى را در آنها کاهش مى دهد.

خندیدن در صورتى که به موقع و در جاى خود به کار رود، متناسب و خوب است چرا که در غیر این صورت زشت و ناپسند محسوب مى شود.

خندیدن زمان پیرى را به تعویق می اندازد و استرس ها و بیمارى ها را کاهش مى دهد. زنان همیشه باید خود را با شرایط زندگى تطبیق دهند و از فکر کردن به مسائل کوچک و بى ارزش خوددارى کنند

امروزه خنده در میان کلیه اقشار جامعه خصوصاً زنان بسیار اندک شده و یا اصلاً معنایى ندارد، شاید علت این امر عواملى نظیر حجب و حیای زنان باشد که خندیدن از نظر آنها عمل قبیح و نادرستى محسوب مى شود. این در حالى است که خندیدن درست و به موقع، نه تنها نا به جا و زشت قلمداد نمى شود بلکه براى روح، جسم و کاهش بیمارى ها نیز مفید است. همچنین مشکلات اقتصادى فشارهاى زندگى و کار و استرس هاى روزانه نیز از دیگر دلایلى است که باعث از میان رفتن خنده در میان مردم شده است.

دکتر جلیلی معتقد است: افرادى که همیشه در حال خندیدن هستند بیش از سایرین تحمل مشکلات شغلى، مادى، معنوى و... را خواهند داشت و بهتر مى توانند با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند.

خندیدن با ترشح هورمونى به نام اندروفین موجب احساس آرامش و رضایت در افراد مى شود. از نظر فیزیولوژیک، تحریک پوست بدن و ایجاد حالت قلقلک در بیشتر افراد سبب خنده مى شود؛ به دلیل این که نقاط ویژه اى در مغز انسان وجود دارد که تحریک الکتریکى آنها موجب برانگیختن احساس شادى، خوشى و خنده مى شود. زمانى که گروهى از افراد با دیدن موضوع خنده دارى تبسم مى کنند یا مى خندند، دچار نوعى عاطفه مثبت گروهى می شوند و همبستگى به وجود مى آید.

دکتر «فربد فدایى» روان پزشک نیز معتقداست: بررسى هاى علمى نشان مى دهند که خنده باعث کاهش اضطراب، تنش جسمى و خشم مى شود.

وى معتقد است: گذشته از سودمندى خنده، از دیدگاه صاحبنظران، علت خنده هم مهم است. اندیشمندان تبسم یا خنده اى را که ناشى از موفقیت در یک کار دشوار، و رضایت ناشى از یارى رساندن به انسان یا هر موجود زنده دیگر باشد و حتى خنده ناشى از ادراک طنز را هم تأیید مى کنند. اما خندیدن به شوخى هاى مبتذل با موضوعات جنسى، پرخاشگرانه، به ظاهر افراد و لهجه افراد را ارزشمند نمى دانند.

زمانى که از طنز در رسانه ها صحبت مى کنیم افرادى نظیر دهخدا مورد نظر هستند که از جمله، مجموعه مقالات او تحت عنوان «چرند و پرند» از نمونه هاى عالى طنز اجتماعى است که در بیدارى و آزادی خواهى ایرانیان نقش داشته است.

در سینما نیز آثار افرادى چون چارلز چاپلین، باسترکیتون و... از موارد طنز تلقى مى شود. زیرا ضمن خنداندن، افراد را به فکر هم فرو مى برد و عواطف والایى چون نوعدوستى، محبت، عشق به انسان ها و موجودات زنده دیگر را تقویت مى کند.

وى مى گوید: در مجموعه هاى تلویزیونى ایرانى که به غلط عنوان طنز به آنها داده شده است عموماً نوع نوینى از نمایش هاى روحوضى و مطربى گذشته را مى بینیم که صرفاً به قصد خنداندن مردم تهیه شده اند و مى کوشند به وسیله لهجه نامأنوس، لحن هاى غیرعادى، فریاد کشیدن، آرایش و پوشش غیرعادى و ظاهر جسمى نامتعارف مردم را بخندانند (که خیلى از اوقات به این کار هم موفق نمى شوند). در اینجا با نمایش روحوضى و سیاه بازى روبرو هستیم با این تفاوت که مطرب هاى روحوضى ادعایى نداشتند و گرچه مسائلى از قبیل مشکلات زن و شوهر، دروغگویى و مردم فریبى را هم مطرح مى کردند اما مى دانستند که طرح سطحى این موضوعات فقط زمینه اى براى خنداندن مردم است. در طنزهاى واقعى دغدغه هاى عاطفى و شناختى انسان مطرح مى شود، شرایط ناعادلانه و مناسبات غیرانسانى به مبارزه طلبیده مى شود و سرانجام محبت، پشتکار و منطق پیروز مى شود.

وى معتقداست: کوتاه سخن این که، خندیدن به خودى خود واجد ارزش است. اما براى انسان اندیشمند موضوع خنده هم اهمیت دارد. به نحوى که تفاوت بین طنز با شوخى، لطیفه، جوک و هجو مطرح مى شود، طنز که ضمن خندانیدن فرد او را به اندیشه هم فرومى برد و عواطف عالى در او پدید مى آورد، والاترین و ماندنى ترین روش براى خندیدن است، پس بخندید تا دنیا به روى شما بخندد.






تاریخ : پنج شنبه 90/2/15 | 2:9 صبح | نویسنده : مرتضی پورعزیزیان | نظرات ()
   1   2      >
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آراد