گروه علم و اندیشه: مقاله «خوشبختی از دیدگاه امام علی(ع)» نوشته «علی اقبالی زارچ» سفیر جمهوری اسلامی ایران در تیرانا پایتخت آلبانی در روزنامه «رپوبلیکا» این کشور منتشر شد.
|
علی اقبالی زارچ، سفیر ایران در آلبانی |
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) شعبه منطقه بالکان، در ابتدای مقاله، معرفی مختصر آن حضرت به شرح ذیل تدوین شده است: حضرت علی(ع) در سیزده رجب سال سیام عام الفیل در خانه کعبه متولد شد. نام مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب نام داشت، آن حضرت در بیست و یکم ماه رمضان المبارک در سال چهل هجری در شهر کوفه به شهادت رسیده و در نجف به خاک سپرده شد. دوران کودکی علی(ع) در دامان پیامبر گرامی اسلام و خانه ایشان سپری گشت.
در کتب صحاح اهل سنت روایت شده که وقتی جبرئیل برای نخستینبار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت، علی(ع) در کنار پیامبر اسلام بود. یکی دیگر از مفاخر حضرت این است که اولین مرد مسلمان است و تواریخ شیعی بالاجماع و تواریخ اهل سنت نیز در بسیاری از منابع خود این مطلب را تصریح نمودهاند. پیش از همه خود پیامبر اکرم به پیشقدم بودن علی (ع) اشاره میکند که در میان جمعی از یاران خود فرمود: «نخستین کسی که در روز رستاخیز با من در کنار حوض ملاقات میکند، پیشقدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است»
یکی از افتخارات حضرت علی(ع)، عقد اخوت او با پیامبر گرامی اسلام بود. پیوند برادری از اصول اجتماعی آئین اسلام است. پیامبر پس از ورود به مدینه دستور داد تا بین مهاجران و انصار، پیمان برادری بهوجود آید، البته هر دو نفری که با هم برادر میشدند، از نظر کمالات و فضیلت شبیه هم بودند، پس از آنکه برای هر کدام برادری تعیین کردند، علی(ع) که تنها مانده بود با چشمانی اشکبار به حضرت عرض کرد: «بین من و کسی برادری برقرار نکردی!» و رسول اکرم در پاسخ فرمودند: «تو برادر من در دو جهان هستی.» و در جای دیگری فرمودند: «او از من است و من هم از او هستم».
کمترین حد سعادت از منظر امام علی(ع): |
حضرت على (ع) از زیبایى که یکى از خوبیهای بیرونى است، به عنوان کمترین حد سعادت نام مىبرد و یا به تعبیر دیگرى آن را آغاز مرز و حریم خوشبختی مىداند و درباره شهرت خوب مىفرمایند که عنوان و سرآغاز کتاب سعادت انسان با مدح و ثناى دیگران از او رقم مىخورد |
پس از رحلت رسول خدا، 25 سال علی(ع) به تصریح خودش برای حفظ اسلام و محکم شدن پایههای دین سکوت کرد. بعد از آن زمان طولانی و تاریک، مردم مجدداً به حضرت روی آوردند، لیکن پس از قبول خلافت با بیمهری یاران و کینهتوزی دشمنان خود مواجه شدند و چهار سال و چند ماه حکومت خود را با جنگ و سختی سپری نمودند و بالاخره در شب نوزدهم رمضان المبارک سال چهل هجری بدست یکی از خوارج بنام «عبدالرحمان بن ملجم مرادی» ضربت خورده و در بیست و یکم همان ماه به شهادت رسیدند.
اقبالی زارچ در ادامه مقاله خود، درباره تعریف خوشبختی، فضیلتهای اخلاقی و فضیلت عقلی مطالبی آورده و مقاله با نظر چند شخصیت غیر مسلمان در مورد امام علی(ع) پایان یافته است که خلاصه آن بشرح ذیل ارائه میشود:
خوشبختی:
معمولاً انسانها به مطلوب نهایى خود، خوشبختی، سعادت، نیکبختى، رستگاری و غیره مىگویند. به گفته ارسطو، گروهى آن را لذت و کامجویى مىپندارند و گروهى شرف و حرمت اجتماعى، و حکیمان آن را نظرپردازى و اندیشیدن به واقعیتهاى غایى هستى مىدانند. افزون بر این، گاهى یک شخص، دیدگاههاى مختلفى درباره سعادت مىیابد؛ مثلاً هنگام تشنگی شدید، خوشبختی را آب، زمان بیمارى، سلامتی را سعادت، هنگام فقر و تنگدستى آن را پول و ثروت و ... مىداند.
از دیدگاه امام، سعادت داراى مؤلفههاى متفاوت و مختلفى است که داراى ارزش استقلالى است؛ بهطورى که فقدان هریک از این مؤلفهها به خوشبختی آدمى آسیب مىرساند. در کلام امام على(علیه السلام) اشارههایى به آنچه که ارسطو «خوبیهای بیرونى» مىنامد، وجود دارد. مراد ارسطو از خیرات بیرونى، مزایا و برترىهایى مانند ثروت، زیبایى، شهرت خوب، حسب و نسب و...است که خارج از روح آدمى و معمولاً غیر اختیارى بوده، به بدن یا موقعیت اجتماعى او مربوط است. حضرت على (علیه السلام) از زیبایى، که یکى از خوبیهای بیرونى است، به عنوان کمترین حد سعادت نام مىبرد و یا به تعبیر دیگرى آن را آغاز مرز و حریم خوشبختی مىداند و درباره شهرت خوب مىفرمایند که عنوان و سرآغاز کتاب سعادت انسان با مدح و ثناى دیگران از او رقم مىخورد. روایتهاى دیگرى نیز هست که داشتن همسرى زیبا یا خانهاى فراخ را از مؤلفههاى خوشبختی آدمى شمردهاند.
یکى از مهمترین خوبیهای بیرونى، وجود محیط اجتماعى مناسب است. انسان هرچند اسباب رفاه و نیکبختى را داشته باشد، اگر دوستان و برادران خود را در رنج و تیرهروزى ببیند، نمىتوان گفت که او خوشبخت است. امام علىعلیه السلام مىفرمایند که نمىتوان برادران خود را در رنج دید و سعادتمند بود.
ثروت و دارایى نیز، یکى از مؤلفههاى سعادت بهشمار آمده است و فقر و تنگدستى در کلام امام (علیه السلام) بدبختى بزرگى شمرده شده است و حتى مرگ بزرگتر، بههرحال، مىتوان گفت که خیرات بیرونى در سعادت انسان سهم دارند و از عناصر سازنده آن بهشمار مىآیند و ارزش استقلالى دارند؛ هرچند درجه و اهمیت آنها در مقایسه با مؤلفههاى دیگر سعادت بسیار پایین است.
فضیلتهاى اخلاقى:
فضیلتهاى اخلاقى یکى از مؤلفههاى مهم سعادت انسان است؛ اما به گفته ارسطو: «نخست باید دید فضیلت چیست؟» چون نیکبختى فعالیت نفس موافق فضیلت کامل است، اکنون باید بپرسیم که فضیلت چیست؟ خود حضرت، فضیلت را چنین تعریف مىکند: «فضیلت، ملکهاى است که حد وسطى را انتخاب کند که براى ما درست و با موازین عقلى سازگار است.»
واژه فضیلت یا فعالیت اخلاقى، در نظر فیلسوفان یونان محتواى دینى نداشت و مقولاتى مانند ایمان، تعبد و توکل به خداوند را دربر نمىگرفت. فضایل دینى، تنها در زمینه و فضاى دینى قابل تصور است. ایمان به خداوند در رأس فضایل الهی یا دینى قرار دارد که فقط در زمینه معرفت خداوند حاصل مىشود و همینطور دیگر فضایل دینى.
سفیر ایران در آلبانی در مقاله خود به اختصار نقش برخى از فعالیتهاى اخلاقى بهمعناى رایج آن را در رستگاری انسان با بهرهگیرى از سیره و اندیشه امام على (علیهالسلام) را چنین مورد بررسی قرارمیدهد:
1 ـ عدل
عدالت در معناى خاص خود، گاه «عدالت توزیعى» است؛ یعنى توزیع امکانات اقتصادى و اجتماعى جامعه بر پایه استحقاق. گاهى نیز به صورت «عدالت تصحیحى» است که معمولاً در مورد مجازات بهکار مىرود. شاید بارزترین ویژگى زندگى حضرت على (علیه السلام) عدالت وى باشد. حضرت على عابدى بىنظیر بود؛ دلیرى است که صدای شمشیرها، هراسى بر دلش نمىانداخت؛ اما همان دل از گریه کودک یتیمى مىلرزد. وقتى على (علیه السلام) زمام قدرت را در دست گرفت، عدالت توزیعى را پیشه خود کرد و در این راه چنان سختگیرى کرد که دوستان و یاران نزدیک پیامبر (صلى الله علیه وآله) و نیز برادر نابیناى خود را به شکوه واداشت و بسیارى از اعیان را از خود رنجاند.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در تیرانا: |
امام على (ع) از زبان پیامبر خدا (ص) شنیده است که در مسابقه رستگارى و تقرب به خداوند، هیچ چیز بهتر از اندیشیدن و نظرکردن آدمى را به مقصد نمىرساند. بدین روى او برتر از هرکس دیگرى مىتواند نقش اندیشیدن را در سعادت انسان بازگوید |
وقتى گروهى از یاران امام (علیهالسلام) به او پیشنهاد کردند بیتالمال را براساس موقعیتهاى اجتماعى افراد و قبایل توزیع کند تا خطرى از ناحیه افراد متنفذ حکومت را تهدید نکند و هرگاه اوضاع اجتماعى ثبات و استقرار یافت، به مساوات و عدالت در توزیع اموال، روى آورد، امام علی به آنان پاسخ دادند: «شما از من مىخواهید که پیروزى را به قیمت تبعیض و ستمگرى بهدست آورم؟ از من مىخواهید که عدالت را به پاى سیاست و سیادت قربانى کنم؟ نه، سوگند به ذات حق، که تا دنیا دنیا است چنین کارى نخواهم کرد و به گرد چنین کارى نخواهم گشت، من و تبعیض؟! من و پایمان کردن عدالت؟! اگر همه این اموال عمومى که در اختیار من است، مال شخصى خودم و محصول دسترنج خودم بود و مىخواستم میان مردم تقسیم کنم، هرگز تبعیض روا نمىداشتم؛ چه رسد که مال، مال خدا است و من امانتدار خدایم.»
دلیل پایبندى شدید امام على علیه السلام به عدالت، آگاهى آن حضرت، از نقش کم نظیر عدالت در سعادت فرد و جامعه است. وقتى از او درباره نسبت عدل و بخشش پرسیده مىشود، برخلاف بسیارى از مردم که گمان مىکنند بخشش ارزش بیشترى دارد، عدل برتر از بخشش مىشمارد؛ زیرا عدل مبناى نظم عمومى است و مىتواند سعادت فرد را همراه با سعادت جمع فراهم سازد. اهمیت عدالت در نگاه حضرت على (علیه السلام) چنان است که پایبندى به آن یکى از ویژگیهاى اهل تقوا است. امام على (علیه السلام) برخلاف بسیارى از انسانها که به زیبایى از عدالت سخن مىگویند، ولى به دشوارى بدان تن مىدهند، کمتر مىگوید و بیشتر عمل مىکند؛ اما همین جملات اندک روشنگر نکات بسیارى درباره عدالت است.
? ـ صبر
صبر، به معناى خویشتندارى همراه با نوعى دشوارى و سختى است. صبر را مىتوان سرچشمه بسیارى از فضایل اخلاقى دانست. صبر در برابر تمایلات نفسانى، آدمى را عفیف مىسازد، در دشوارىهاى کمرشکن جهاد، شجاعت مىآفریند و ... . بنابراین، مىتوان گفت صبر، هم خود یک فضیلت اخلاقى است .
امام على(علیه السلام) صبر را به سر ایمان تشبیه کرده و ایمان را ـ که خود کلید قفل سعادت است ـ بدون صبر ناپایدار دانستهاند. راحتى و آسودگى ابدى را در گرو پیشهکردن صبر در ایام کوتاه زندگى مىدانند و صبر از بیهودهگویى را ـ که سکوت نامیده مىشود ـ رستگارى و نجات مىخوانند و آن را در حالت کلى، همان پیروزى که انسان در تمناى آن است، مىدانند.
? ـ صدق
صدق در اصل، وصف گفتار مطابق با واقع است؛ مثلاً وقتى گفته مىشود «او در بخشش صادق بود» یعنى آن عمل را به نحو احسن و کامل، به جا آورد صدق به معناى اصلى خود، فضیلت اخلاقى است که در برابر کذب، سرچشمه رذیلتهاى اخلاقى، قرار مىگیرد. اما صدق به معناى عام، از جهت فضیلت، تابع موصوف خود است؛ یعنى اگر عملى اخلاقى باشد، نوع صادقانه آن فضیلتى دیگر بهحساب مىآید. بخشش در راه خداوند، کارى ستوده است، ولى صورت کامل و بىعیب و نقص آن، فضیلت دیگرى دارد. امام على علیه السلام مىفرمایند: «صدق و راستگویى آدمى را رستگار مىکند، و دروغ او را در خواری و نگونبختی.
|